ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
سلام داشتم طبق عادت نگاهی به رساله میکردم اتفاقی نگام به مطلبی افتاد که اون ته دلمو تکون داد،بد ندیدم برا شما هم بگم.
(رساله ی آیت الله فاضل رحمت الله علیه_احکام غصب_مساله ی 2671)
اگر انسان نگذارد مردم از مسجد،مدرسه،پل و جاهای دیگری که برای عموم ساخته شده استفاده کنند حق آنان را غصب نموده است.
حال آنکه غصب از گناهان بزرگ است و کسی که مرتکب این عمل شود در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود.
خوب حالا فکر کنید ببینید شاید غصب بخشی از زندگیمون شده و ما غافلیم مثلا میدونیم فلان کوچه عرضش کمه اونوقت خیلی راحت ماشینمون و پارک میکنیم داخلش و میریم سراغ کارمون و چه افرادی که میخوان از اونجا رد بشن ولی به لطف ما راهشون بسته است خوب همه حق عبور دارن پس یعنی ما حق عده ای رو غصب کردیم و چقدر ساده است که با کمی حواس جمعی خودمون و گرفتار نکنیم یا تو بحث مساجد (با احترام کامل به تمام مسئولان زحمت کش مساجد)چرا حالا که خدا در رحمت به سوی عده ای باز کرده و با اعتماد مردم اونها به عنوان هیئت امنا یا خادم مسجد انتخاب شدن از این فرصت برای عاقبت بخیری استفاده نمیکنند و این موهبت رو مایه ی عذاب قیامت خوشون قرار میدن متاسفانه عده ای محدود مساجد رو ملک شخصی خودشون میدونن و با جلوگیری از فعالیت جوانان و دیگر اقشار در قالب کانون مساجد و هیئت های مذهبی و حتی پایگاه های بسیج به بهانه های مختلف و بعضا جاهلانه باعث عدم رونق مساجد میشن و آیا این غصب حقوق عوام نیست؟آیا قفل بودن در مساجد در بیشتر زمان شب و روز و فقط برگزاری نماز جماعت چند نفری اونم به صورت بریده بریده غصب حقوق عوام نیست؟آیا... و بدا به حال غاصبان
سرتون و درد آوردم منتظر نظرات شما هستم.
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنه کار نیاید
سلام امام بزرگوار و مهربان ،................راستش را بخواهید میخواستم خیلی چیزها بنویسم برایتان ولی اخر بگویم رویم نمیشود ،بلد نبودم،لیاقت نداشتم و ...چه بگویم؟شاید شما مرا لایق ندیدید و از من روی گرداندید که زبان گفتن و نوشتنم الکن شد ولی نه زبانم لال شود اخر شما که دلسوز و چراغ هدایت اغیار و بیگانگان و ساده بگم همه و همه اید امکان ندارد که این بنده ی کوچک را رها کرده باشید هر چه نباشد به زبان که میگویم دوستدار شمایم پس اشکال کجاست ؟؟؟خوب که فکر میکنم میبینم چیزهایی دستگیرم شد،وقتی گناه تمام افکار و اعمالم را محاصره کرده چطور میتوانم برای تان خرج شوم دست شما دایم برای نجات من به سویم می اید و من غرق در گرد باد وسوسه ها دایم از شما دور و دور تر میشوم و باز این شمایید که مرا رها نمیکنید ،و باز من...،ولی امید دارم چون میدانم بالاخره شما مرا از طوفان نجات خواهید داد.
وعده ی دیدار ما مشهد کنار پنجره فولاد